در حال بارگذاری ...
...

یادداشت ”علی اصغردشتی” کارگردان "رپرتواری از آثار گروه تئاتر دن کیشوت با رونمایی از محسن"

یادداشت ”علی اصغردشتی” کارگردان &quotرپرتواری از آثار گروه تئاتر دن کیشوت با رونمایی از محسن&quot

کارگردان "رپرتواری از آثار گروه تئاتر دن کیشوت با رونمایی از محسن" در یادداشتی از انگیزه‌های خود برای اجرای این اثر نمایشی در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر گفت.

به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر، در یادداشت "علی اصغر دشتی" آمده است :
در سال 1390 در برابر دنیایی قرار گرفتم که ناگهان همه قهرمانان ادبیات جهان رنگ  باختند. "شهرزاد" و "گالیور" در تمرینات ماندند؛ حتی نهایت تمرینات شان را هم هرگز ندیدم. دائم به این می اندیشیدم که حالا چه کسی را جستجو کنم؟ "رابین هود"؟ "زورو"؟ "گوژپشت نتردام"؟ "رستم"؟ یا...؟! وقتی با نسیم احمدپور حرف می‌زدم؛ حتی "گاندی" هم پیشنهاد شد!
ناگهان فاصله بسیاری میان اکنون‌مان دیدیم و قهرمانانی که بی وقفه به مسلخ کشیده می‌شدند، و فاصله بسیار‌تری میان خودمان با پیرامونی که در آن حل شده‌ایم به سال 1390 حالا چه کسی را باید برگزید؟ کدام انتخاب بهترین است؟ آیا دیروزی‌ها می‌توانند انتخاب امروز باشند؟ و آیا اصلا باید انتخاب کرد و انتخاب سال 1390 چه انتخابی می‌تواند باشد؟ نام‌ها با سرعت از حافظه می‌گذشتند، و هیچ کدام نمی‌ایستادند، علاقه ما به نام‌ها حداکثر 48 ساعت طول می‌‌‌کشید. و این جا خلا بود . اصراری بر انتخاب نام ها نبود، می‌شد "باغ آلبالو" انتخاب کرد، "صد سال تنهایی" می‌شد؛ "رویای شب نیمه تابستان" یا "باغ وحش شیشه‌ای" را برگزید؛ اما همه این سالها و این آدم‌ها چه می‌شدند؟ "ننه دلاور"، "شازده کوچولو"، "دن کیشوت"، "پینوکیو"، "ملا نصرالدین"، "شهرزاد"، "گالیور" وافکاری که "رابین هود" و "زورو" را از خود عبور داده بودند،؟! حالا با این همه نام که از خالقانشان بزرگتر شده بودند، هیچ کس نبود!
و این طور شد که "محسن" نامی موجود که موجودیت ندارد را در خیابان ولیعصر تهران (از تجریش تا تقاطع جمهوری) در پاییز 1390 جستجو کردیم.